0

وقتی ایمان، لباس خدمت می‌پوشد

  • کد خبر : 4517
  • 30 آبان 1404 - 10:14
وقتی ایمان، لباس خدمت می‌پوشد
این نوشته نه مدح‌نامه است و نه گزارش؛ دعوتی است به دیدن چهره‌ای از انسان مؤمن که از محراب تا میدان، از کلاس تا کوچه، یک حقیقت را زمزمه می‌کند: ایمان برای عمل است؛ عمل برای مردم

هفته‌ی بسیج، نه صرفاً یادآور تشکل و سازمانی نظامی، بلکه بازخوانی فلسفه‌ی ایمان در زیست اجتماعی ماست؛ ایمانی که در قالب طبقه‌ای خاص یا گروهی محدود نمی‌ماند، بلکه از متن دل‌ها برمی‌خیزد و در عمل روزمره جلوه می‌کند. در این میان، طلبه‌ی بسیجی چهره‌ای تازه و چندوجهی از این ایمان است؛ حلقه‌ی پیوند میان عقل و عشق، میان محراب و میدان، میان ادبیات دعا و ادب کار. این چهره‌ی گمنام، روحانیت را از چهارچوب حجره‌ها بیرون آورده و به جویبارهای زندگی مردم سپرده است؛ تا دین را نه در خطابه، بلکه در گل و خاک و عرق خدمت معنا کند.

 

وقتی سیلاب پلدختر خشم زمین را بر مردمانش نثار می‌کرد، طلبه‌ی بسیجی نخستین کسی بود که عمامه‌اش را به پرچم یاری بدل کرد؛ پا در گل، دل در آیه، و چشم در آسمان. همان‌جا بود که معنای «مرد دین» از حالت ذهنی خارج شد و به خدمت ملموس تبدیل گشت؛ نه به فرمان که به فطرت. آنان که آمدند تا در خرابی‌ها مرز ایمان را بازتعریف کنند، نشان دادند دین، کنش اجتماعی است و نه گزارش تاریخی.

 

در روزهای کرونا، وقتی تن‌ها از نفس می‌افتاد و دل‌ها از ترس تهی می‌شد، طلبه‌ی بسیجی با ماسک ساده و مهر خاموشی در نگاهش، به بیمارستان‌ها رفت. آن روز نه سخنگو بود و نه مفسر، بلکه خود آیه‌ای از معنا بود. وقتی مرگ در کوچه‌ها پرسه می‌زد، او زندگی را در دست‌هایش حمل می‌کرد. این خدمت، شکل تازه‌ای از تبلیغ بود؛ تبلیغی که دیگر در منبرها تعریف نمی‌شود، بلکه در کنار تخت بستر بیمار معنا می‌گیرد.

 

و در زلزله‌ها، در فتنه‌ها… وقتی زمین می‌لرزید یا افکار می‌لغزید؛ طلبه‌ی بسیجی همچنان بر مدار آرامش بود. در برابر فتنه‌های سخت اجتماعی، با منطق و حلم ایستاد، بی‌آنکه به غوغا تن دهد یا به مصلحت خاموش شود. او فهمیده بود که بسیجی بودن یعنی بازسازی دل‌ها پیش از دیوارها.

 

اردوهای جهادی نیز بازتابی از همین زیست معنوی‌اند؛ خاک روستا را با دست‌هایش لمس می‌کند تا ایمان را در چهره‌ی کودکان بومی زنده کند. در زنجان، در سیستان، در خوزستان… او هرجا که محرومیت هست، فرصت رشد را می‌جوید؛ خدمت را عبادت می‌داند و کار را ذکر. گویی «قد قامت خدمت» همان ترجمان عملی «قد قامت الصلاه» است.

 

تبلیغ نیز برای او نه تکرار آموزه‌ها، بلکه گسترش حضور است. در مسجد و حسینیه، در رسانه و فضای مجازی، طلبه‌ی بسیجی زبان دین را با دردهای مردم هم‌آوا کرده است. دیگر مخاطب را از بالا نمی‌نگرد؛ کنار او می‌ایستد، با او حرف می‌زند، و گاه حتی با کار ساده و انسانی‌اش، خود تبدیل به پیام می‌شود.

 

هفته‌ی بسیج، در این نگاه، صرفاً مناسبت تقویمی نیست؛ آیینه‌ای است برای دیدن تولد دوباره‌ی خدمت دینی در قامت اجتماعی. او از تئوری «دین و اجتماع» عبور کرده و دین را در «رفتار و حضور» معنا کرده است. طلبه‌ی بسیجی، در زمانه‌ی بحران معنا، برمی‌خیزد تا نشان دهد ایمان هنوز زنده است، هنوز کار می‌کند، هنوز دست دارد و می‌سازد.

 

در جهان پرغبار امروز که شعارها جای صداقت را گرفته‌اند، این حضور خاموش، با عنوان‌های درخشان مانند «بسیجی بودن» معنا می‌یابد. طلبه‌ی بسیجی نه به دنبال دیده شدن است، نه به دنبال قدرت؛ او به دنبال ترمیم رابطه‌ی انسان و خدا در کوچه‌های زندگی مردمان است.

 

آغاز هفته‌ی بسیج، در واقع آغاز بازخوانی ایمان زنده است؛ ایمانی که با گام‌های کوچک، اما اندیشه‌های بزرگ، زمین را آباد می‌کند. طلبه‌ی بسیجی، ادامه‌ی سنت کهن «سرباز آگاهی» است؛ کسی که با عقل دینی و عاطفه‌ی انقلابی، حیاتی نو به جامعه می‌بخشد. در هر سیل و زلزله و فتنه، او نگهبان معناست؛ پاسدار ایمان در روزگاری که معنا در خطر فراموشی است.

 

این نوشته نه مدح‌نامه است و نه گزارش؛ دعوتی است به دیدن چهره‌ای از انسان مؤمن که از محراب تا میدان، از کلاس تا کوچه، یک حقیقت را زمزمه می‌کند: ایمان برای عمل است؛ عمل برای مردم.

بسیج یعنی ایمان فعال، و طلبه‌ی بسیجی، تجلی کامل همین معناست.

لینک کوتاه : https://seratzanjan.ir/?p=4517
  • نویسنده : جواد جعفری
  • ارسال توسط :
  • 30 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای وقتی ایمان، لباس خدمت می‌پوشد بسته هستند

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.